دلتنگی ها
چفیه در دل شب سجاده نماز عشق بود.
زیرانداز در هنگام استراحت و ملحفه در هنگام خواب.
در زیر آفتاب شدید و خواب غیلوله سایبان بود.
چفیه در هنگام شناسایی منطقه و جنگهای چریکی نقاب میگشت.
در هنگام نیاز بند اسلحه، کمربند و فانسقه ای بود.
صبح و ظهر و شام سفره میشد.
هنگام حمام حوله میشد،
هنگام گرما عرق گیر، هنگام سرما شال کمر بود
محافظ گرد و خاک بر روی صورت بود.
هنگام نبردی همچو شال برگردن بسیجی میدرخشید، اما زمانی که عملیات تمام میشد چفیه خون آلود بود و آن بسیجی شهید.
زمانی که منطقه جنگی به شیمیایی آلوده میگشت پارچه نمناکی بود جلوی بینی .
چفیه در زمزمههای دل شب میزبان بود، میزبان اشکهای عاشقان
پیش بند آرایشگاههای صلواتی،
در موقع لزوم طناب،
هنگام مجروح شدن برانکارد،
باند زخم،
هنگام دستگیری دشمن دستبند و چشم بند، بقچه حمام ،
وسیله آتل بندی یک مجروح،
تور ماهیگیری در کنار اروندرود و در هنگام گرما بادبزن و .....
دلم چقدر برای مناطق جنگی تنگ شده
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |